شعر سراب از استاد لنگرودی

سراب

در هر نگهت مستی صد جام شراب است * چشمان تو میخانه دلهای خراب است

زد شعله بجان چشم فریبای تو ، هرچند * برق نگهت زود گذر،همچو شهاب است

زیبایی گل های جوان دیر نپاید * ای غنچه بزن خنده که هنگام شباب است

مغرور مشو اینهمه برسوز خود ای شمع * کاین سازش پروانه هم ازروی حساب است

از اوج فلک دیده بر این خاک چو بستیم * دیدیم که پهنای جهان نقس سراب است

ای مرغ شباهنگ مکن ناله که امشب * از عمر مرا آرزوی یک مژه خواب است